سلام.

از دیشب یک کتاب جدید دست گرفتم به نام «خاطرات احمد احمد». صد صفحه اول راخواندم، واقعا از خودم خجالت کشیدم که این پست را نوشتم، خواستم این پست را حذف کنم اما گفتم برای مقایسه بد نیست، فقط بخشی از کتاب را می آورم، پانزدهم خرداد 1342 تهران:

« صحنه لحظه ای آرام شد. با سرعت به طرف آن جوان رفتم و او را از زمین بلند کردم. چند نفر دیگر آمدند. من دست چپش و یکی دست راستش و دو نفر دیگر هم پاهایش را گرفتند و بلند کرده و حرکت دادیم. از وسط خیابان به طرف پیاده رو می رفتیم که دوباره سرهنگ ارتش دستور آتش داد. کسی که مقابل من پای این مجروح را گرفته بود، خم شد و افتاد. بعد فردی هم در کنار من، دست راست مجروح را گرفته بود، از پشت تیر خورد و افتاد. تا وضع این طور شد، من و آن دیگری فرار کردیم. من خودم را دوباره به سینه دیوار بانک رساندم و مخفی شدم. به خود نگاه کردم و دیدم دست ها و لباسم خونی شده است. مات و مبهوت به این صحنه ها نگاه می کردم. قادر به هیچ حرکتی نبودم و زمین گیر شده بودم و ترس و وحشت وجودم را فرا گرفته بود. یک دفعه صدای شعار های مردم را شنیدم. دیدم عده ای از مردم، در حالی که چوب و چماق دستشان است، به طرف ما می آیند و شعار می دهند. «یا مرگ یا خمینیمردم بروید بازار.مردم بروید بازار.»

کمی روحیه گرفتم. دقت کردم دیدم برادرم مهدی با عده ای از جوان های رشید موتلفه به این طرف می آیند. مهدی مرا دید. به طرفم آمد و دست روی شانه ام گذاشت و تکانم داد. گفت: «چیه؟.احمد! چی شده؟». من به خودم آمدم گفتم: «داداش! ببین این ها را کشته اند!»

گفت: «برو بابا! کجایش را دیده ای؟!برو ببین، جنایتکاران همین طور نعش مردم را عین برگ خزان بر خیابان ها ریخته اند و کسی نیست آنها را جمع کند، بیا بریم جلو، اینجا، نایست.» بعد دست مرا گرفت و کشید. به طرف بازار حرکت کردیم. هنگامی که از داخل بازار رد می شدیم، دیدم که اجساد را به کنار کوچه ای کشیده اند. در یکی از دالان های بازار صحنه تکان دهنده ای دیدم. فردی که از ناحیه ران چند تیر خورده بود، کنار چهار چرخی افتاده بود و با انگشت سبابه به خون خود می زد و روی تخته بدنه چهار چرخ در حال نوشتن جمله « یا مرگ یا خمینی» بود.

خاطرات من در ادامه مطلب .

ادامه مطلب

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

خلوتگاه توتی سلامت japananime مدرسه شاد سرباز صفر عکس پروفایل